خیانت
- shakiba bahrami
- Feb 17
- 2 min read
دیوانهام میکند. صدای خندههایشان را میگویم. البته زن را نمیبینم اما صدای شوهرم را به خوبی تشخیص میدهم. نمیدانم من تازه خبردار شدهام یا همین چند روز پیش آشنا شدهاند. شوهرم نمیداند. سرش گرم است. از کجا میخواهد بفهمد زنی که سه سال در کنارش زندگی کرده و بر تمام هستیاش قسم خورده است که با او در غم و شادی، در فقر و تا پای مرگ بماند، از خیانتش خبردار شده است؟ مسخره است.
نه، من خودم را مسخره کردهام. سراسر خشم شدهام و جلوی چشمانم را خون گرفته است. دیروز در آشپزخانه بودم و داشتم فکر میکردم چطور به او بفهمانم که خبر دارم، درد تمام بدنم را گرفت. چاقو از دستم افتاد. شوهرم به سرعت آمد. حتما صدای برخورد چاقو با سرامیک را شنیده بود. دستم را بریده بودم و او داشت پانسمانش میکرد. نمیدانید چطور نقش شوهر نگران را بازی میکرد و من چطور جلوی خودم را گرفتم جیغ نکشم:«خجالت نکش. برو به خنده و شوخی خودت برس!» فقط گریه کردم. گفت او را ببخشم. اول فکر کردم فهمیده که میدانم خیانت میکند، بعد اما شروع کرد چیزهایی راجع به جوک گفتن سر هم کرد. سر در نیاوردم. درد داشتم.
از خواهرش هم متنفرم. خرابکاریهایش را جمع میکند. پریروز سنجاق سینهای پیدا کرده بودم و پرسیدم که برای کیست. مشخص بود دستپاچه شده است. خواهرش گفت سنجاق را روی لباس من دیده است. باور نمیکنم. چیزی خریدهام و یادم نیست؟ امکان ندارد. همهشان از من متنفرند. خواهرش چرا؟ نمیدانم.
فقط مطمئن شدهام زن دیگر را در جایی دیدهام. امروز صبح شوهر بیچشمورویم را دیدم که به عکسش نگاه میکرد و گریه میکرد. طاقتم تمام شده است. امروز به جای دستم، گلوی او را میبُرم.
روزنامهی عصر - چهارشنبه
خودکشی زن مبتلا به پارانویا
عصر امروز زنی جوان در مرکز شهر اقدام به خودکشی کرد. در این حادثهی دلخراش، زنی ۳۰ ساله بر اثر جراحات بسیار حاصل از خودزنی جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرنگار ما، این حادثه در ساعات اولیهی عصر دیروز، سهشنبه، اتفاق افتاد و با وجود تلاشهای بسیار پزشکان و نیروهای امدادی، شدت جراحات وارده بسیار زیاد بود و متاسفانه وی در منزل شخصی خود، جان باخت. پزشک معالج وی علت وقوع این حادثه را عدم مصرف داروهای روانپزشکی و تاثیر زوال شخصیت و پارانویا اذعان داشت.
تحقیقات پلیس برای روشن شدن ابعاد ماجرا ادامه دارد.
ش.ب



Comments