بانو در آیینه
- shakiba bahrami
- Aug 19
- 1 min read
Updated: Sep 6
ذهن سیال ویرجینیا را میبوسم.
این کتاب شامل مجموعه داستانهای کوتاه وولف است. در تمامی داستانها جریان ذهن برای خودش در حرکت است اما نه حرکتی بیهدف؛ بلکه جریانی است در راستای داستان. در برخی از داستانها ردپای خانم و آقای دالاوی هم دیده میشد و بسیار خوشحالم که ابتدا «خانم دالاوی» را خواندم، سپس سراغ این مجموعه آمدم.
کتابهای دیگری از وولف در قفسهی کتابهایم است که امیدوارم به زودی بخوانمشان.

بخشهایی از کتاب:
چقدر دوستداشتنی است نیکی در آنهایی که لبخندزنان از میان جهان ما میگذرند!
اما ریشهی همه چیز؛ آنچه از گفتنش واهمه داشتند، شادی بود که بسیار ارزان است.
پس در واقع چطور کسی تعجب میکرد، که او نمیتوانست در رختخواب چشمهایش را ببندد؟-چیزی با سماجت آنها را باز نگه میداشت-وقتی صندلی و قفسهها در آن فضای نیمتاریک مجلل به نظرمیرسیدند و آینه با نمایی کمرنگ از روز گرانبها مینمود؟
اما اینکه مردم دوستش داشتند چیزی از ناامیدی او کم نمیکرد.




Comments