top of page

خانم دالاوی

  • Writer: shakiba bahrami
    shakiba bahrami
  • Jul 27
  • 1 min read

Updated: Aug 16

بهم گفت:«داستان را برایم اسپویل نکنی!» خیالش را راحت‌کردم که این داستان غیرقابل‌اسپویل است.

داستان : کلاریسا دالاوی می‌خواهد مهمانی بگیرد و می‌گیرد. تمام.

ree

اما اصل ماجرا این نیست. کتاب برعکس روایتش، بسیار خوش‌خوان بود. نمی‌گویم خواندنش سخت نبود اما لذتش بیشتر می‌چربید.

انگار شخصیت‌ها نه از تن به تن، که از ذهن به ذهن پرداخته شده بودند. اول در ذهن کلاریساییم، لحظاتی بعد که پیتر وارد می‌شود (حتی از کنار کلاریسا رد شده)، در ذهن او و همینطور انسان به انسان و ذهن به ذهن جلو می‌رویم و این قلم پرقدرت وولف است که ما را همراه خود می‌کشد.


Comments


bottom of page