خانهی عروسک و اشباح
- shakiba bahrami
- Jun 20
- 1 min read
Updated: Aug 16

هلمر — هیچ مردی حاضر نیست شرف و آبروی خودش را فدای عشق کند.
نورا — این کاری است که صدها و هزارها زن کردهاند.
خانهی عروسک
دو نمایشنامه که محوریتشان، شخصیت اصلیشان، زن است. نمیدانم کدام را بیشتر دوست داشتم: خانهی عروسک با پایان قابل تامل و ناگهانیاش یا اشباح که هر لحظه تو را غافلگیر میکند و درنهایت هم تیر خلاص را به همه میزند.
خانهی عروسک
شخصیت اصلی داستان که زنی سبکسر به نظر میرسد، خیلی زود همان ابتدای نمایشنامه دستش برایمان رو میشود. مدام در تنش هستیم که آخر داستان چه میشود. اما نمایشنامهنویس ما تصمیم ندارد پایانی ساده برای اثرش اتخاذ کند. شخصیتپردازیها میتوانست پختهتر باشد مثلا شخصیت نزولخوار. اما چرخش شخصیتها عالی بودند. از پایانبندی هم هر چه بگویم کم گفتهام. در آخر چه نمایشنامهنویس قصدش را داشت، چه نداشت، اثر به نوعی فمینیستی است.
اشباح
من به شخصه عاشق کتابهایی هستم که تفکرات ما (همچون مذهب) را به چالش میکشند. تقابل با کشیش و کلیسا یکی از موضوعات مورد توجه من است. هر چند که دوست داشتم کشیش لغزیدهتر به تصویر کشیده شود، اما شخصیتپردازیها بینقص بودند. در این نمایشنامه نیز همچون «خانهی عروسک» با زنی به ظاهر تجملاتی، اشرافی و ساده طرفیم که دین را نقد میکند اما آیا این به معنای نفی اخلاقیات است؟ شخصیت نجار را هم بسیار دوست داشتم؛ شخصیتی که تصور میکنیم فاسد است اما چرخش این شخصیت هم بسیار جذاب است. البته نمیدانم میشود اسم آن را «چرخش» گذاشت یا صرفاً کاراکتر قهرمانان، خاکستری است.
مدتها بود نمایشنامه نخوانده بودم و با این دو اثر از ایبسن روحم تازه شد.




Comments